دیکشنری
داستان آبیدیک
خلاف رویه
english
1
general
::
irregular
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
خلاصه سود و زیان
خلاصه مبسوط
خلاصه مذاکرات
خلاصه و نتیجه گیری
خلاصه کردن
خلاصه کلام
خلاصی
خلاصی بخشیدن
خلاصی لبه رو
خلاصی کفشک ترمز
خلاف
خلاف اخلاق
خلاف اخلاق حسنه
خلاف تعمدی فرمانده کشتی یا ملاحان که منجر به ایراد خسارت به کشتی یا به محموله آن شود
خلاف چیزی را اثبات کردن
خلاف رویه
خلاف شئون اخلاق یا رفتار
خلاف عهد
خلاف قابل طرح در دادگاه
خلاف قاعده
خلاف قانون
خلاف قانون اساسی
خلاف قانون بودن
خلاف گفتن
خلاف وجدان
خلاف کار
خلاف کردن
خلافت
خلافت کردن
خلافکار
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید